هدیه یک نگاه .
وقتی چشمانت را می بندی دوست دارم ساعتها به نگاه معصومت خیره شوم .چشمانت راکه می بندی آنقدر صورت پاکت برایم حرف دارد که نا خودآگاه به یاد مهربانی وبخشش خدا می افتم وبی اختیار اشک در چشمهای من لا نه می کند. آیدین عزیزتر از جانم ،من با دیدن قامت رعنایت پراز کیف می شوم وبرای شادی ات از ته دل دعا می کنم .تو از گوشت وپوست واستخوان منی ،من تا ابد با تو خواهم بود وهمیشه دوستت خواهم داشت. روشنی زندگی من ،آیدین عزیز ،بوی حضور تو آشیانه ما را عطر آگین کرده وما بارها وبارها به شادمانی چشمهای نازنین تو مغرور وسرمست شده ایم . فرزند عزیزتر از جانم ،ما برای همیشه ،عاشقانه دوستت خواهیم داشت.فرا موش نباید بکنی که ما همیشه درکنارت خواهیم ...
نویسنده :
مهدي
17:20
سلام به پاییز
پاییز نم نم به کوچه های شهر سر می زند وصدای خش خش برگها دوباره آمدن فصل رنگ رنگ پاییز را نوید می دهد.پاییز به قول اخوان ثالث "سلطان فصلها"ست. باید سکوت کنی ودل به آواز بی نهایت فصل خزان بسپاری .چشم هایت راببندی وبه این آفرینش بی همتا خوش آمد بگویی. سلام به پاییز وسلام به عاشقانه های پاییزی . سلام به سلطان فصلها وسلام به غروب ها ی عاشقانه اش.
نویسنده :
مهدي
16:41
سلام به سلطان فصلها .
ازت متشکرم.
وقتی مرا با هیجان بی مثالت صدا می کنی ،وقتی صدای بابا بابای تو تمام شادی دنیا را به گوش من هدیه می کند،تمام اندامهای بدنم بر سر شوق می آیند وبر طبل شادانه می کوبند. من باور دارم که آمده ای تا خدارا دو باره باور کنم. باور کنم که باید همیشه عاشق بود وبه عشق او آفریدگانش رانیز دوست داشت. من تپش های قلب نازنینت را آنقدر دوست دارم که دلم می خواهد ،ساعتها گوشم را به شنیدن آهنگ دوست داشتنی اش بسپارم. وقتی شبها برای شب بخیر گفتن به سراغم می آیی ،خواب من پرواز به افق های رویایی ست. کوچولوی پر از خیر وبرکت زندگی من ،وجود تو روحم را به وجد می آورد. از بودنت متشکرم. ازت متشکرم...
نویسنده :
مهدي
16:58
پسر عزیزم بعداز دوسال ودوماه.
ولادت امام عشق مبارک.
بیشتر بخند
من به صدای نفسهای تو دلبسته ام... گاهی که ازم دوری ،دلم رابه خنده های تو دلخوش می کنم. گاهی که اخم می کنی ،دلم را تنگ مهربانیت می کنی . برای من بخند ،آنقدر که صدای خنده های تو غصه های مرا با خود ببرد. بیشتر بخند...
نویسنده :
مهدي
16:51